درمان فردی بزرگسال

روانپویشی پارو زدن در دریای احساسات است.

ما در بستر این ذهن و بدن همواره درحال زندگی در تلاطم های جهان بیرونی و اثرات آن بر دنیای درونی خود هستیم. گاهی ذهن مان پادشاهی قلمرو وجودی مارا تصاحب می کند و با افکار، پیش فرض ها، قضاوت ها و هر آنچه در فضای ذهن جای می گیرد ما را به خود مشغول می کند.  و روزهای دیگری با هجوم نشانه های جسمی، ذهن مغلوب دردها و عوارضی می شود که بالاجبار کنترل را در دست تن و احساسات مخلوط با آن رها می کند و این تنها یک وجه از داستان درونی یک انسان است؛ که در این جهان مدرن، خودش را در دریایی از حوادث، رهاشده و گمگشته می بیند. دسته ای از ما خود را در این آشوب غرقه می کنیم و با هر موج چون تخته پاره ای رها بین قلمرو جسم و ذهن در رفت و برگشت های مداوم می مانیم؛ به امید آنکه غرق بودن از درد این گمگشتگی هایمان بکاهد و دسته ای دیگر همواره به دنبال آن هستیم که خود را بشناسیم و با آنچه حاصل خودشناسی ماست. قدرتی کسب کنیم تا به این جنگ دائمی میان افکار و احساسات پایان دهیم. آنچه مبرهن است خواسته ای است مشابه در همه ما. میان هر یک از این دسته بندی ها که منزل کرده باشیم؛ ما به دنبال این هستیم که کنترل را به دست بگیریم، پیدا شویم؛ و به این رنج دمادم پایان بدهیم.

بسیار روشن است که وقتی در تاریکی هستیم هرکس که برایمان سخن از نور بگوید ما را جذب خود خواهد کرد و این حکایت تک تک ماست که در روزگاری که با سرعت نور، تغییرات به موجودیت ما فشار می آورد و ما با تشویش و اضطراب رفیق گرمابه و گلستان شده ایم؛ هر سخنگویی که حرف از اکسیر آرامش خاطر به میان آورد؛ می تواند توجه ما را از آن خود کند. و اکنون با وجود بلندگوهای بسیاری که درحیطه روان سخنرانی و تبلیغات رنگارنگی می کنند. نه تنها ما از دل تشویش ها به راه نجاتی نخواهیم رسید؛ بلکه این صداهای بلند که حرف از اختلالات و نشانه های آن می زنند قضاوت ما را نسبت به رفتار و حالات خودمان سختگیرانه تر خواهد کرد .

اگر این سوال از جملات اول این نوشتار به جان شما افتاده است که؛ حالا چه باید کرد؟ باید بگویم که قصد من نوشتن از پاسخی است که در مسیر غلبه بر اضطراب های چسبیده شده به جان و تن مان میتوانیم از آن گذر کنیم.

روانپویشی کوتاه مدت یک مسیر دو طرفه

سوالی که درباره خودمان با آن مواجه ایم با هر پاسخی که در بیرون از ما تعریف شده باشد به بن بست خواهد رسید. و این باوری است که در سیستم روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت به آن معتقد هستیم.

پس میتوانیم از همین ایستگاه اول با شفافیت تمام بگوییم که مسیر روان درمانی پویشی به مقصدی خارج از قلمرو ذهن و جسم ما ختم نخواهد شد. چرا؟ همانگونه که  سوال از بستر جواب شکل خواهد گرفت. اضطراب و احساسات از جایی در درون ما تغذیه می شوند و به جنگی نابرابر با حال احوال روحی ما برمی خیزند.

جلسات مشاوره و روان درمانی به شیوه های گوناگونی در ایران و سراسر جهان برگزار میشوند، در سال های اخیر آن قدر منابع و دانش منتشر شده در حیطه سلامت روان در دسترس همه ما قرار گرفته است که دیگر اقلیتی باقی مانده اند که درباره خودشان، حالت ها و رفتارهایشان با سوالاتی مواجه نباشند. برخی از روانشناسان این سوالات را با پاسخی ناپیدا در راه تمام نشدنی درمان های کلاسیک حل می کنند و برخی دیگر به دنبال جوابی سر راست و بی دردسر با درمان های قالبی و تکلیف محور جواب را بدون شنیدن سوال، از پیش نوشته اند.

روانپویشی کوتاه مدت؛ روشی است که در آن، ما و درمانگر در مسیری قرار میگیریم که فرصتی به اندازه، و هم وزن پرسش هایمان درباره خویشتن فراهم کنیم. نه برای آنکه سوال کنیم  و درمانگر نشسته در جایگاه دانای کل، جواب ها را در قالب کلمات ریخته و همچون کتابی گویا به گوشمان برساند. جلسات درمان فضایی است که در آن یاد میگیریم چگونه به رنج هایمان نگاه کنیم، نگاهی که به زهر خودتخریبی وسرزنش آلوده نباشد.

روان درمانی یک تجربه معجزه آسا نیست چرا که معجزه ها آنی هستند و در چشم به هم زدنی رخ خواهند داد.  روان درمانی مسیری است که با یک انتخاب فردی آغاز می شود، و با هدف های متفاوتی ادامه می یابد اما آنچه از نتایج تحقیقات برآمده است نشان می دهد که هریک از ما علاوه بر آن چه به طور شخصی در جلسات مشاوره به دنبالش هستیم به چیزهای دیگری هم خواهیم رسید؛ چیزهایی که خاصیت هر روش درمانی است.

ارمغان های روانپویشی فشرده و کوتاه مدت

آنچه تفاوت جلسات روانپویشی با دیگر روش های درمان است هم در ظاهر جلسات و هم در کیفیت آن قابل مشاهده، فهم و ارزیابی است. در این سیستم درمان ما با فضای مبهمی که قرار است عضو کمتر دانای جلسه باشیم مواجه نخواهیم شد. در این مسیر ما (درمانگر و درمانجو) هم گام و همراه با یکدیگر حرکت می کنیم. و

با گذشت یک تا سه جلسه ازجلسات روان درمانی به شکل شفافی در جریان برنامه و اهداف مشترک جلسات درمانی قرار می گیریم. اهدافی که محصول مشترک گفتگوهای دو طرفه با درمانگر است که در اکثر مواقع بر محوریت کمک هایی که انتظار داریم از جلسات مشاوره دریافت کنیم؛ تعیین می شود.

این برنامه ریزی درمانی از این معضل که در فضای فانتزی شده و نامعلوم تراپی گیربیفتیم جلوگیری می کند.

و در عین حال به سبب آن که پس از گذشت ساعت هایی از جلسات اولیه شکل خواهد گرفت میتوان اطمینان یافت که با مسیری از پیش تعیین شده و پازلی چیده شده توسط درمانگر مواجه نیستیم.

ما با این روش در زمان کوتاهتری نسبت به درمان های کلاسیک و با حفظ پیوستگی جلسات به این توان دست پیدا می کنیم که موانع قرار گرفته بین خودمان و احساسات اصیل مان را کنار بزنیمو به جای آن که در رویای تمام شدن اضطراب ها از لمس احساسات مان روی گردان باشیم به تجربه ارتباط نزدیک تری با احوالات درونی خودمان دست پیدا کنیم. ما به دنبال گذشته نخواهیم رفت و تنها به آن مقداری از آن می پردازیم که بر احوالات فعلی ما اثر گذار بوده است. ما که سال ها ساحل نشین در افکار خود غرق بوده ایم با پیدا کردن ریشه اضطراب هایمان یاد میگیریم چگونه در دریای احساسات خود پارو بزنیم.

روان درمانگر پویشی یک هم تیمی قوی

به یاد می آورم که از یک درمانگر روانپویشی این جمله را شنیدم: اتاق درمان سکولارترین جای جهان است.

و این یعنی قرار بر این است که در چارچوب اتاق درمان، اتمسفری ایجاد کنیم که رها ز هر چون و چرا از مگوترین احساسات و دلهره های خود سخن بگوییم. و درمانگری میتواند در ساختن این کیفیت موثر باشد که افق دید همسویی با ما داشته باشد. روانپویشی با تکیه بر پویایی عجین شده با مسیر درمانی خودش، درمانگر را عضو منفعل کار درمان نمیبیند بلکه میخواهد اتاق درمان محل تشکیل یک تیم قوی باشد که در آن افراد علیه آشفتگی های درونی بیمار، انرژی و تمرکز خود را صرف می کنند. آنچه به خوبی از تجربه های شکسته خورده ما در برقراری ارتباط با دیگران از بدو ورودمان به جامعه برمی آید. نگاه ایده آل سازی شده استاد و شاگردی و مرید و مرادی است. چیزی که کاملا با تصویر اتحاد کاری و درمانی که در اتاق درمان می بایست شکل بگیرد در تضاد کیفی و مفهومی قرار می گیرد. تراپیست نه مربی است نه هوادار. نه قصد دارد فشار بیاورد و راهکارهای آنی بدهد و نه میخواهد با تشویق های پر سر وصدا ذهن مراجع را از واقعیت های جریان داشته در زندگی دور نگه دارد.

تراپیست قصد دارد همچون یک هم تیمی قوی در کنار مراجع قدم بردارد تا در گام های سخت تر زندگی مجبور نباشد مشکلات را به تنهایی حلاجی کند.

درمانگر روانپویشی همدست خوبی است؛ که در برابر الگوهای قدیمی و رسوخ کرده در روان ما، که روی گردانی از آن ها دردناک و زجرآور است ما را تنها نمی گذارد. هم تیمی که به دنبال پیروزی ما علیه ریشه های درونی مشکلاتی است؛ که در اینجا و اکنون ما را به مخاطره انداخته می اندازد.

چگونه می شود اعتماد کرد؟

شروع مسیر درمان یکی از دلهره آورترین وضعیت های روانی ممکن است. ما میخواهیم از رنج هایی حرف بزنیم که در صندوقچه ممنوعیات کلامی، دفن شان کرده ایم . پس بی راه نیست اگر بترسیم و وحشت کنیم که درمانگر، چهره ای از ما را که به هیچکس حتی خودمان نشان نداده ایم در بیرون از اتاق درمان به نمای بگذارد.

این نگرانی ها آنقدر طبیعی هستند که سیستم نظارتی چیده شده برای کار، در حیطه روان درمانی برای آن چاره ای اندیشیده است. میتوانیم ادعا کنیم که رویکرد روانپویشی فشرده و کوتاه مدت از معدود رویکردهای جاری در کشور است که میتوانید با جستجوهای ساده موسسات آموزشی معتبر در این رویکرد را بشناسید و در انتخاب درمانگر خود به این نکته دقت کنید. یکی از مهم ترین ضروریات آموزشی در انجمن بین المللی روانپویشی گذراندن دوره های اخلاق حرفه ای است. آموزشی که درمانگران را نسبت به مرزهای اخلاقی اتاق درمان آگاه کرده و امنیت دو چندانی برای مراجعین فراهم می کند.

شما میتوانید با یم جستجوی ساده افراد برجسته در درمان روانپویشی را پیدا کنید. علاوه بر این همه درمانگران روانپویشی موظف هستند تحت نظارت رسمی سوپرویژن های بین المللی فعالیت کنند. و همه این ها خبر می دهد از روند سخت گیرانه ای که در مراحل رسیدن یک روان درمانگر پویشی به اتاق درمان وجود دارد. سخت گیری هایی که اعمال می شوند تا اعتماد را در فضای درمان بالا ببرند و به رنج های انسانی که در گمگشتگی دنیای بیرون در پی التیام است امنیت ببخشند.

باید دست به امتحان زد

هیچ کس نمی تواند تجربه های خودش را به دیگری تعمیم دهد. در پایان هر گفت و شنودی ابهاماتی باقی می ماند که اغلب اوقات در فاصله بین کلمات و تجربه ها نهفته است. ما میتوانیم ساعت های مدیدی را با این سوال طی کنیم که "چه کاری میتوانیم برای حال بد و علائم ناخوشایند روحی مان بکنیم؟" و با خودمان این فکر را نشخوار کنیم که "مگر میشود کسی بر این رنج های بی پایان من خاتمه دهد؟" در واقعیت امر و به دور از تبلیغات امروزی، مشاوره و روان درمانی مسیری است که هرکس میتواند تنها تجربه خودش از آن را بازگو کرده و تصویر شخصی خودش را ارائه کند. تصویری که بین هیچ دو فردی یکسان نخواهد بود. چرا که دنیای درون روانی  و چگونگی زیست هر یک از ما متفاوت و منحصر به فرد است.

پس می شود نتیجه گرفت؛ اکنون که نمیتوان تصویری کاملا مطابق با واقعیت روند روان درمانی را به نمایش گذاشت ما برای آنکه  اطمینان لازم را از کارایی این جلسات در کمرنگ کردن مسائل مان دریابیم بهتر است که خودمان دست به امتحان زده و فرصت تجربه این مسیر را به خودمان بدهیم.

برای رزرو نوبت با کارشناسان مجموعه در ارتباط باشید :  تلگرام ما      واتساپ ما      تماس با ما